همیشه باید باشی ...


 همیشه باید باشی

 باید  باشی  تا بغض هایم را قبل از لرزیدن چانه ام بفهمی  

و برق نگاهم  ، گره ابروانم  و قوس لبهایم را درک کنی

باید باشی  تا دلیل گریه هایم را از بین بهانه هایم پیدا کنی 

و به  حرف های بی معنی ام ، با دقت گوش کنی   

باید باشی تا به خوشمزگیهای بی مزه ام ، با صدای بلند بخندی 

و با دیدن اشکهایم بی اختیار گریه کنی 

تو باید همیشه مخاطب خاص من باشی 

تا حتی اگر به جای کلمات ، فقط سه نقطه گذاشتم در یک صفحه سفید

مطمئن باشم که میدانی  ، یعنی چه  ؟ . . . 

 

جوری دیگــر ...

حتی غرورت  هم مرا 

جور دیگری دوست دارد ...

به من که میرسد بی صدا میشکند!

 

نامهــربان نشو ...

 با تمام مهربانیت وقتی نامهربان میشوی

جهانم با تمام بزرگیش خُرد میشود

خودت دیگر بخوان

جهانم بی الف شود

چه میماند؟

ج

ه

ن

م 

خیالت راحت ...

وقتی خیالت از من راحت شد که ،فهمیدی برای من خیلی قدرتمندی 


 

 

 

بوســــه

بوسه بر پاکی چشــــــمهایت؛ بر گرمی دســـــتهایت ؛ بر قـــــدرت بازوانـــت ؛ بر استواری پاهایت ؛ بر شیرینی حرفهایت؛  بر تدبیــر فکرهایت و بر صبوری قلب مهربانت

بوسه بر تمام وجودت ... ای همه وجودم

میلاد تو ، روز تولد تمام خوبیهاست ...

 

من کلبه ی خوشبختی تو را  با گلهای شوقم فرش کرده ام ...

 

و برایت سایبانی از جنس پناه پروردگار ساخته ام ...

 

و قشنگ ترین لحظه هایم را به پای ساده ترین دقایقت ریخته ام ...

 

تا باز هم بدانی که من عاشق ترین پروانه ات بودم ، هستم و خواهم بود ...

 

مجنون ترین دیوانه ات هستم...

 

و چه بخواهی،چه نخواهی در خانه ات خواهم ماند ...

 

با عاشق ترین لهجه ای که یک لیلای باوفا سالها زیر سایه ی خورشید در صحرا آموخته است...

 

با یک سبد آرزوی در حال رسیدن و سرخ ترین حس پرواز یک پرستوی عاشق ...

 

میگویم 

تولدت مبارک تنها مخاطب دوستت دارم های من !

 

 

 

دوســتت دارم . . .

 

هـــوا بهــانـهـ استــ

مــنـــ هــــــوا را بــهــ امیـــد هــمـ نفسـیــ بـــا تـــو

تنفــســـ مـیــ کنـــمــ 

 

عشــقـــ مــنـــ تــولـــدتـــ مبـــارکـــ

 

لالایی هر شب ...


پیرمرد از صدای خر و پف پیر زن هر شب شکایت داشت !

ولی پیر زن هرگز این حرف او را نمی پذرفت ... 

شبی پیر مرد آن صدا را ضبط کرد که صبح حرفش را ثابت کند ... 

اما صبح پیر زن دیگر هرگز بیدار نشد ...

 و آن صدای ضبط شده لا لایی هر شب پیر مرد شـــد ...